نگاهی گذرا به پانزدهمین جشنواره قره قیه
جشنواره قره قیه امسال ناامید کننده بود
وقتی یکی دو روز مانده به 20 اردیبهشت از سوی سیمای استان اعلام شد که از میان برنامه های در نظر گرفته شده در قره قیه تنها اسب سواری و شترسواری اجرا می شود، معلوم شد که در قره قیه خبری است و یا خبری نیست.
امسال میان جهاد کشاورزی و تربیت بدنی در برگزاری این جشنواره اختلاف بالا گرفت و سازمان تربیت بدنی استان تنها متولی و مجری پانزدهمین جشنواره قره قیه بود. در روز پنج شنبه میدان آماده بود و دو چادر برای مقامات فراهم. در سمت جنوبی میدان دو چادر از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برپا شده بود و در کنار آن چند ورنی آویزان بودند. روز مسابقه از سوی این سازمان آش می فروختند. کاسه ای 500 تومان. و جای نمایشگاهی برای فروش و معرفی صنایع دستی منطقه خالی بود. حدود 30 هزار نفر تا ساعت 11 خود را به قره قیه رسانده بودند و اما هنوز از اجرای برنامه ها خبری نبود. چهار کورس مسابقه اسب دوانی تنها برنامه ی این جشنواره بود. سه کورس مردان که یکی باطل شد و یک کورس زنان. که یک در کل ساعت طول کشید و 5 ساعت تماشاگران منتظر بودند. مجری برنامه بسیار ناشی بود. تا آخر برنامه نام قره قیه را یاد نگرفت و از قیه قره گرفته تا قره قره آن را تلفظ می کرد.برای نام کورس ها از « الله »، « محمد» « علی» و « زینب » استفاده کردند که به نظر کار خوبی نبود. چه این که مجری کورس زنان را « زینب زهرا » هم عنوان کرد.
بی نظمی بسیار بود و افراد عادی وارد میدان شده بودند و نیروی انتظامی چون سال گذشته در برقرای نظم جدیت نداشت و این کار خبرنگاران و تصویربرداران را مشکل می کرد و حتی کار سوارکاران را.
هنوز کورس آخر که ویژه ی برندگان کورس ها بود، برگزار نشده بود که باران درگرفت و تماشاگران فرار را بر قرار ترجیح دادند. باران زود تمام شد و اما تماشاگران به راه افتاده بودند. شترسواری هم برگزار نشد.
بر خلاف گفته ی رئیس سازمان تربیت بدنی از مشارکت سایر استان ها خبری نبود و هیچ برنامه ی جانبی در معرفی منطقه و ایجاد جذابیت در جشنواره برگزار نشد و اگر کسی اولین بار شاهد این جشنواره بود، یقین می داشت که اولین دوره ی این جشنواره است.
شرکت کنندگان محلی به شرکت اسب و سوارکار حرفه ای و غیربومی اعتراض داشتند و فرد مورد نظر شرکت نیافت و اما یک زن سوارکار غیربومی و به نظر حرفه ای در کورس زنان شرکت یافت و این بار هم « مه لقا خانی »از ساکنان قره قیه چون سال گذشته اول شد و بسیار مورد تشویق تماشاگران. و این شاید بهترین صحنه ی جشنواره بود.
و سخن آخر این که: مسئولان محلی و برنامه ی آن ها در قره قیه، امسال شایسته حضور و توجه تماشاگران نبودند و این را باید توهین به اشتیاق حاضران دانست.
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.