مرگ در جاده اهر ـ تبریز / مرگ بر جاده اهر ـ تبریز
ارسباران، تصادف باران است!!
16 آذر برخورد دو خودروی مینی بوس و آردی در جاده اهر ـ تبریز جان چهار تن را گرفت و بیش از 10 نفر زخمی شدند.حال برخی از زخمی ها نیز وخیم بوده است. این حادثه در خبرگزاری ها خبر نشد و حتی پایگاه اطلاع رسانی پلیس نیز آن را خبر نکرد. و همان هفته شنیده شد که در سه راهی اهر، خواجه، ورزقان تصادفِ روی داده، جان سه عضو یک خانواده را گرفت. یک ماه قبل از آن هم تصادف در همین جاده جان سه برادر را گرفت و بعد از آن باز تصادف دیگر جان شهروند اهری دیگری را گرفت. 21 آذر شاهدان عینی تصادف خودروی نیسان و پژو و نیز تصادف آمبولانس و سمند را خبر دادند. از آمار کشته شدگان احتمالی و زخمی ها گزارشی ارائه نشده است. همچنین 24 آذر شاهدان عینی خبر دادند که یک دستگاه خودروی سمند در جاده اهر ـ تبریز بعد از خواجه از جاده منحرف و واژگون شده و سه تن جان باخته اند. متأسفانه خبری از این تصادفات منعکس نشده و مراکز ذیربط نیز گزارشی ارائه نکرده اند.
آیا جاده ی اهر ـ تبریز بایکوت خبری می شود؟ آیا جان شهروندان ایران درجات مختلف دارد؟ آیا تصادفی این چنین و با این فراوانی در نقاط دیگر نیز اینگونه مورد بی توجهی قرار می گیرد؟ آیا تا کنون نشست فوق العاده و تخصصی برای چاره جویی درباره ی این جاده تشکیل شده است؟ آخرین روز سال 86 را این جاده با تصادف پشت سر گذشت و اولین روز 87 را نیز با تصادف شروع کرد و سال نکوی این جاده در بهارش پیدا بود! اهر با جاده ی اهر ـ تبریزش نام دار بود در تصادف و با جاده اهر ـ مشکین شهر نیز نام دار شد در ترانزیب مواد مخدر!!
روزگاری نه چندان دور وقتی نام اهر در سایت جستجوی گوگل می نوشتیم، « اهر » نمی یافت و « رها » می آورد و حالا چون نام اهر در این جستجوگر بنویسیم، چه ها که نمی آورد از اهر! کافی است جاده اهر ـ تبریز را جستجو کنیم!!
جاده کنونی ربع قرن طول کشید تا تمام شد و گویجه بئل هنوز هم در کار است و هر از گاه برای عملیات راهسازی مسدود می شود. باند دومش شهریور امسال کلنگ خورد و در سفر استانی دوم جزو مصوبات قرار گرفت که تسریع شود. حال باید تسریع را به تماشا نشست!
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.