بایاتی را به زندگی خویش برگردانیم
به بهانه ی انتشار کتاب « ساری عاشیق در افسانه و تاریخ » اثر حسین دوستی
بایاتی را به زندگی خویش برگردانیم
« بایاتی » را باید شاهکار « ادبیات عامه » دانست. شعر کوتاه چهار مصراعی که پیام والایی را می رساند. شعری که پدران و مادران ما نصایح و اندرز خویش را اغلب بدان طریق ارزانی ما کرده اند. بایاتی ها گنجینه ها و منابع ارزشمندی در تاریخ فرهنگ آذربایجان هستند و اما صد افسوس که این گنج به نسل امروز منتقل نمی شود. و « عاشیق » ها ناقلان و ناشران بایاتی بوده اند و غنای ادبیات « فولکولوریک » ما نیز بسیار مدیون آن هاست. « ساری عاشیق » استاد بایاتی بوده است. اگر در ادبیات عامه ی ما « بایاتی » و « عاشیق » بازیگران نقش اول هستند، ساری عاشیق این دو نقش را یکجا ایفا کرده است.« ساری عاشیق » از شاهکارهای خاک قراجه داغ در قرن 12 هجری قمری ( اواخر دوره ی صفویه ) بوده است. ساری عاشیق علاوه بر بایاتی در قالب های دیگر شعر از جمله « قوشما »، « باغلاما »، « دئیشمه » و « غزل » هنرنمایی کرده است.
بسیاری از بایاتی ها که گفتار اصیل ما را غنا و زیبایی می بخشند، اثر ساری عاشیق هستند. اغلب آن ها چنان معروفند که بعید است در آذربایجان کسی نشنیده و زمزمه نکرده باشد. نمونه « آراز آراز خان آراز » است که مؤلف کتاب مورد بحث معتقد است « احتمالاً ساری عاشیق این بایاتی را در دور افتادن خویش از وطن اصلی اش قره داغ سروده است که رود ارس قره داغ را از قره باغ محل سکونت بعدی ساری عاشیق جدا کرده است.»
آن ها که آثار ادبیات عامه ی آذری را تدوین می کنند، خدمت بزرگی بر فرهنگ این دیار انجام می دهند. بایاتی باید به فرهنگ عامه ی ما باز گردد و دوباره زندگی کند و ما را زنده بدارد. لذا گرد آوردن و نجات بایاتی از مرگ ابتدای این « ضرورت » است. حسین دوستی محقق و پژوهشگر پرتلاش مدتی وارد حیات نیمه جان بایاتی شده و استاد بایاتی « ساری عاشیق » را که هم خاک با اوست بازیافته و ما را از غفلت بازداشته است. استاد حسین دوستی حیات گوهرین ساری عاشیق را بازگویی و نقد کرده و در « شناساندن این چهره ی کم نظیر ادبیات » برخاسته از قره داغ همت گماشته است. او در مقدمه ی این کتاب ابراز امیدواری می کند « هنرمندان ما خاصه عاشیق ها با مطالعه ی حیات و خصوصیات هنرمندان وارسته ای همچون ساری عاشیق کماکان در دل و جان مردم محبوبیت خود را افزایش دهند و مردم نیز قدرشناس این نغمه کاران و سخن پردازان باشند.» دوستی در این کتاب حیات عاشقانه و سوزناک ساری عاشیق را چه زیبا به تصویر کشیده است. کتاب « ساری عاشیق در افسانه و تاریخ » بسیار شیرین و خواندنی است. دوره های زندگی ساری عاشیق به خوبی و زیبایی تمام برای خواننده ی کتاب عرضه شده است. این کتاب سه بخش مشخص دارد. بخش اول نقد و بررسی زندگی پربار و پرسوز ساری عاشیق، بخش دوم آثار ساری عایشق که عمدتاً شامل بایاتی های اوست و بخش آخر مقالاتی است از پروفسور سدنیک پاشا که در مطبوعات جمهوری آذربایجان به چاپ رسیده است. پروفسور « سدنیک پاشا پیر سلطانی » رئیس سابق دانشگاه گنجه و ادبیات شناس معروف در جمهوری آذربایجان است. 6 مقاله ای که از پروفسور سدنیک در کتاب « ساری عاشیق در افسانه و تاریخ » آمده ترجمه ی آزاد و تا حدودی تلخیص شده از دو جلد کتاب اوست.
خواندن در مورد ساری عاشیق در کتاب منتشره از حسین دوستی شیرین تر است و توصیه می شود این کتاب را تهیه و مطالعه کنید. بهتر که دو جلد بخرید، یکی برای خود و یکی برای او که دوستش می دارید.
چند بایاتی از ساری عاشیق:
من عاشیق قالا یئری بورج اوستی قالا یئری
قیامت اوگون اولار یار گئده قالا یئری
عاشیق باشینا باغلار زولفون باشینا باغلار
بولبول ئولدی گول سولدی قالدی باشینا باغلار
قیزیل گول اولمایایدی سارالیب سولمایایدی
بیر آیرلیق بیر اولوم هئچ بیری اولمایایدی
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.