وقتی سیب های « قره قرمز» اهر راهی جز کوچ ندارند
عصر روز یکشنبه نامه ای با امضای یکی از « نخبگان » جوان اهری مرا سخت شرمگین ساخت. نخبگانی که 24 تیرماه امسال در فرمانداری اهر دغدغه ها و مشکلات و خواسته های خود را مطرح ساختند. خواست ها و مشکلاتی که همچنان باقی است. در این نامه با اشاره به این که « اهر از لحاظ تربیت نخبگان و مخترعین نسبت به سایر شهرهای کشور از پتانسیل بالایی برخوردار است» تصریح شده است « این منطقه فاقد محل تحقیقات و پژوهش است و این قشر از دانش آموختگان جامعه مورد بی مهری و بی توجهی محض مسئولین قرار گرفته است.» این نخبه ی اهری خطاب به من ـ به عنوان سردبیر گویا ـ ( که کاره ای در این شهر نیستم ) می نویسد « ... خواهشمند است به مشکلات نخبگان و مخترعین که مهم ترین مشکل آن ها ایجاد دفتر و خانه نخبگان در منطقه ارسباران است و همچنین راه اندازی رشته دکتری داروسازی در دانشگاه آزاد اسلامی اهر که خواست به حق مردم شریف منطقه و مدیریت معظم و توانمند این دانشگاه است، عنایت داشته و پیگیری لازم را داشته باشید.»
سال پیش یکی از همین نخبگان درخواست دیدار داشت و در دفتر نشریه همدیگر را دیدیم او مشکل شخصی خویش را پیش نکشید و گفت « من برای دیدار با رئیس جمهور در تبریز دعوت دارم و می خواهم فهرستی از نیازها و مطالبات مردم اهر را به ایشان برسانم.» آری او درد دیار مادری خویش را داشت. فهرستی مهیا شد و بعد شنیدم که متن را طوماری ساخته و به امضای شهروندان بسیاری رسانده و به دست رئیس جمهور داده است. در نامه ی مورد بحث نیز می بینید که آن دانشمند جوان اهری راه اندازی رشته دکترای داروسازی را خواستار می شود. در نامه ای دیگر از سوی دو برادر نخبه درد دل بسیار است و از اشتیاق فراوانشان برای اختراعات جدید سخن به میان آمده و در کنار آن از بی مهری ها شِکوه سر داده اند. بدون شک مسئولان وظایفی در قبال این ها دارند و وعده هایی داده اند و انتظار می رود به وعده ی خود عمل نمایند. از جزئیات این دردنامه می گذرم و اشاره کنم به این که نماینده اهر و هریس در مجلس به تازگی اعلام کرده است « بيش از 10 هزار نفر فارغالتحصيل دانشگاهي به ساير شهرستانها و مراكز استان مهاجرت کرده اند.» آیا این خسارت و ضایعه ای عظیم برای اهر نیست؟! چه سرمایه ای و چه زحماتی صرف رشد و تربیت و تحصیل این ده هزار نفر در منطقه شده است؟! آیا این ها چونان « سیب قره قرمز » ما نیستند که در مقابل چشمان باغبان هایشان بادریز و دورریز شده و راهی شهرهای دیگر می شوند تا آبشان را بگیرند؟!
امروز ادارات متعددی در اهر رئیس ندارد و نمی خواهم از نماینده اهر بپرسم چرا نه اداره که نمایندگی میراث فرهنگی در اهر به گره خورده است چون ایشان خوب می دانند علت را و اینجا من اشاره می کنم به تربیت بدنی این شهر. رئیس اسبق چرا رفت و رئیس سابق را چه شد؟ و رئیس جدید کی می آید؟ این همه بلاتکلیفی در نهاد مهمی چون تربیت بدنی چرا؟ در این میان اشاره کنم به عهدی که آقایان وفا نکرده اند. در اهر بچه های ما در ورزشی خود را سالم می سازند که بومی همین شهر است و بنیادگذارش یک اهری است. شاگردانش به تکاپو افتادند که نکوداشتی برای او برگزار کنند و میدانی به نام « هالا » با تندیسی از او در اهر سربرآوَرد و زمینی اعطا گردد تا « خانه هالا » در این شهر بنا شود و اهر نام خود را به عنوان مهد هالا در جهان تثبیت کند. آن ها بارها پیش نماینده و شورای اسلامی شهر اهر رفتند و من از نزدیک شاهد سعی آن ها بودم. وعده هایی داد شد اما هنوز خبری نیست که نیست. آن ها دفتری در اهر گشودند و مؤسسه ای به نام هالای ارسباران ثبت کردند تا بهانه ی شورای اسلامی شهر برای اعطای زمین تأمین گردد. یکی از مربیان اهری هالا که اکنون در بافق یزد باشگاه « هالا » راه اندازی کرده از حمایت ها و استقبال های آنجا می گفت و من هرچه بیش تر شرمگین می شدم. و مگر تنها این است. یادمان نرفته است که دانشجویان اهری در دانشگاه های تهران غرفه ی مخصوص قره داغ در کنار غرفه ی استان های کشور برپا کردند و در اهر دربه در دنبال نمادها و نمونه ها و نشانه های میراث فرهنگی منطقه بودند. آن ها می خواستند خود را و نیاکان خود را به رخ بکشند. آیا پس از انجام کار کسی از آن ها تشکر کرد و پای صحبت آن ها نشست. در همین ستون پیشنهاد کرده بودم غرفه ی آن ها در اهر برای مدتی به نمایش گذاشته شود، چه کسی و کدام مسئول استقبال کرد؟ آیا آن ها دست خالی از شهرداری و ساختمان شورا بیرون نیامدند و آیا شهر از آن ها شرمنده نشد؟! آیا کسی از آن ها پرسید که قرض های خود را مثلاً به شیرینی فروشی که از آن شیرینی « اهری» خریده بودید، توانستید بدهید یانه؟! و....
مسئولان عزیز! اولویت ها در اهر فراموش شده است. نماینده مردم شریف اهر در مجلس! اولویت ها در اهر فراموش شده است! آقای ریحانی شما در دفتر گویا پیشنهاد ما را پذیرفتید که در کنار دومین همایش توسعه ی ارسباران برای یکی دو نفر از مفاخر منطقه نکوداشت و برنامه تجلیل برگزار کنیم، پس چرا عملی نشد؟! آقای ریحانی شما به بچه ها قول کمک داده اید، « هالا »را فراموش نکنید. بچه های اهر را فراموش نکنید. نخبگان اهر را فراموش نکنید.
آقای نماینده! جایزه جهان آوازه ی « نوبل » با دارایی به ارث مانده ی یک شخص اداره می شود و آیا ما در اهر چنین امکانی نداریم؟ داریم و من این را بارها نوشته ام و به شما نیز گفته ام. شیخ شهاب الدین اهری و بقعه اش به عنوان نماد « مکتب قره داغ » با ماست. موقوفات این شیخ چه قدر است؟ آیا نمی توان با این همه ثروت، بنیاد بین المللی شیخ شهاب الدین اهری راه انداخت و هر سال جایزه داد برای برترین های حوزه های مختلف چون ادب و عرفان و... آیا از این همه فضا اتاقی برای دانشمندان جوان اهری نمی رسد؟ آقای نماینده! بچه های این شهر مرتب جوایز بین المللی می گیرند و مدال طلای جهانی به موطن می آورند. آقای نماینده « مدال افتخار شیخ شهاب الدین اهری» باید بر سینه ی جوانان این مرز و بوم بدرخشد.
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.