ما خرس را كشتيم!!
خط الراس قوشاداغ را چون از آسمان و از نگاه ماهواره ها نظر مي كني، راه هاي عشايري را مي بيني كه جا به جا به راه هاي روستايي تلاقي دارند. در هشت سر چون نطر مي كني راه ها تا اوج رفته اند و بشر حضور و تسلط و غلبه اش را در همه جا به نمايش گذاشته است. وقتي حكايت شكار (!!) كبك با چراغ در شب و به صورت فله اي را مي شنوي تعجب نمي كني از اين كه شاهد كبك در ارتفاعات هشت سر نباشي! انسان دچار جنون و طغيان شده است. انسان خود را حاكم طبيعت يافته است و هر آن چه در اوست را محكوم سلطه ي خويش مي داند!
چهار سال پيش خرس قهوه اي در تبريز چنان كشته شد كه اكنون در سراب. به راستي آيا خرس پاي بر حريم حيات بشر گذاشته است يا بشر زيستگاه او را درنورديده است؟!
ما مشكل اساسي داريم و درست هم نمي شويم يعني تا بياييم درست شويم، چيزي براي حفاظت در طبيعت نمي ماند و به قول اسماعيل كهرم بچه هاي ما حيوانات وحشي را تنها در موزه ها خواهند ديد. امروز كه خرس كشته شد حرف و حديث بسيار در ميان مي آيد. چه سازمان محيط زيست و چه مردم، همه مسئولند!
خشكي درياچه اروميه و كشته شدن خرس از يك غفلت ريشه مي گيرد و آن بي احترامي به طبيعت و قانون آن است!

چهار سال پيش خرس قهوه اي در تبريز چنان كشته شد كه اكنون در سراب. به راستي آيا خرس پاي بر حريم حيات بشر گذاشته است يا بشر زيستگاه او را درنورديده است؟!
ما مشكل اساسي داريم و درست هم نمي شويم يعني تا بياييم درست شويم، چيزي براي حفاظت در طبيعت نمي ماند و به قول اسماعيل كهرم بچه هاي ما حيوانات وحشي را تنها در موزه ها خواهند ديد. امروز كه خرس كشته شد حرف و حديث بسيار در ميان مي آيد. چه سازمان محيط زيست و چه مردم، همه مسئولند!
خشكي درياچه اروميه و كشته شدن خرس از يك غفلت ريشه مي گيرد و آن بي احترامي به طبيعت و قانون آن است!

+ نوشته شده در سه شنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 21:13 توسط جعفر خضوعي
|
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.