نيم درصد كشتار جاده اي كشور به جاده اهر ـ تبريز اختصاص دارد!!
آخر اين هفته رفت و برگشتي در محور نامدار اهر ـ تبريز داشتم. جاده اي كه باند دوم آن در قالب بزرگراه اهر ـ تبريز از شهريور سال 1387 كلنگ زني شده تا در سه فاز و در مدت 5 سال احداث شود. فاز اول و سوم آن كه همزمان براي اجرا كلنگ خوردند، با سرعت لاكپشتي در حال ساخت است و فاز دوم ـ گويجه بئل تا خواجه ـ هنوز به پيمانكار واگذار نشده و هيچ نشان و نشانه اي از جاده سازي در آن به چشم نمي خورد. اين جاده بايد در شهريور سال 1392 به بهره برداري برسد و اولين وعده در بهره برداري دو فاز اول و سوم آن را معاون عمراني استاندار آذربايجان شرقي براي پايان سال 1390 داده بود كه عملي نشد. دومين وعده شهريورماه امسال ( 1391) بود كه باز عملي نشد و سومين وعده ي وي ارديبهشت سال 1392 است. اين پروژه كه در فهرست پروژه هاي موسوم به « مهر ماندگار» نيز قرار گرفته، طبق تعريف اين طرح، بايد تا پايان دولت دهم ( مرداد 1392) به بهره برداري برسد. اين همه در حالي است كه هنوز براي فاز اول آن هم اميدي به بهره برداري اش در ارديبهشت 92 وجود ندارد و فاز سوم هم كه كار چنداني در آن نشده است.
بر اساس جديدترين اظهارات، بنا به گفته ي نماينده اهر و هريس در مجلس سالانه 140 نفر در تصادف هاي جاده اهر ـ تبريز كشته مي شوند. همين رقم را اگر بگيريم و تا سطح كشوري بالا بياييم مي توان موضوع را چنين ادامه داد:
در كشور ايران سالانه 24 هزار نفر در تصادفات جاده اي كشته مي شوند. اگر ما رقم تخفيفي هم در رقم اعلامي نماينده اهر و هريس اعمال كنيم و رقم 120 نفر را براي محاسبه وارد كنيم، متوجه مي شويم كه نيم درصد مرگ هاي ناشي از تصادف جاده اي در كشور به جاده 90 كيلومتري اهر ـ تبريز اختصاص دارد.
و اساساً آيا دولت خبر دارد كه نيم درصد كشته هاي تصادف جاده اي در كشور به جاده اهر ـ تبريز اختصاص دارد؟!
از اين جاده بسيار گفته شده و آن چه البته به جايي نرسيده، فرياد بوده، اما همين هفته به فاصله ي دو روز دو تصادف مرگبار در اين جاده به وقوع پيوست و بهانه اي براي اين نوشتار شد. در تصادف اول كه 20 آذر رخ داد، دو مصدوم ( فرمانده پليس راه و همكارش در اهر) و يك كشته ( سرباز همين فرماندهي) برجاي ماند و در تصادف دوم كه 22 آذر رخ داد، نيز يك كشته و دوم مصدوم بر فهرست طويل تلفات انساني اين جاده اضافه شد.
البته اگر بخواهيم به اين جاده از منظر كسب رتبه ها توجه كنيم، به نكات جالبي در پيشينه ي موضوع بر مي خوريم. براي نمونه:
ـ معاون عمراني استاندار آذربايجان شرقي: « محور اهر ـ تبريز با 7/7 درصد فوتي تصادفات جاده هاي استان، مقام دوم را به خود اختصاص داده است».
ـ نماينده اهر و هريس در مجلس هشتم: « 34 درصد تصادفات و مرگ و مير راه هاي آذربايجان شرقي مربوط به اين جاده مي باشد».
ـ دبير كميسيون حقوق بشر شمالغرب كشور: « جاده اهر ـ تبريز سالانه قريب 200 نفر كشته مي دهد كه برابر با كشته هاي كشور 10 ميليوني سوئد است».
ـ سرپرست مركز اطلاعرساني نيروي انتظامي آذربايجان شرقي( آخر آبان ماه 89): از مجموع 413 نفره جان باختگان در تصادفات جادههاي برون شهري استان، مسيرهاي « اهر ـ تبريز» با 88 نفر كشته و « تبريز ـ ميانه» با 54 نفر كشته بيشترين آمار فوتي را به خود اختصاص دادهاند».
ـ رئيس مركز نظارت و كنترل ترافيك پليس راهنمايي و رانندگي كشور ( 30 مرداد 91): در جاده اهر ـ تبريز 5 دستگاه خودرو با يكديگر برخورد كردند كه در جريان آن 6 تن از هموطنان جان خود را از دست دادند».


تا اين پروژه حياتي به گره نخورد.
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.