اندر موضوع تغيير رئيس دانشگاه آزاد اسلامي اهر

آقاي محمد خليلي رئيس جديد دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهر
خبر رفتن دكتر رضايي از رياست دانشگاه آزاد اسلامي خبر تازه اي نبود كه شهريور امسال شنيديم. از حدود سه سال پيش خبر هر ساله اي بوده اما به خير گذشته بود. مسئله مهم حالا ديگر رفتن رضايي نبود كه او بالاخره مي رفت، مهم جايگزين او بود. رفتن آقاي رضايي كشدار شد و او علي رغم انتصاب به رياست دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز، سرپرستي واحد اهر را نيز بر عهده داشت تا اين كه بالاخره 12 اسفندماه رسيد و طي مراسمي آقاي« محمد خليلي » به عنوان رئيس جديد واحد اهر معرفي شد. نام خليلي البته پيش از اين مراسم نيز به گوش ها رسيده بود. يك روز قبل از معرفي او، ديدار و گفتگويي با آقاي فلاح ـ نماينده اهر و هريس در مجلس ـ داشتيم كه بحث دانشگاه آزاد اهر هم شد. او گفت « حدود 20 نفر را براي جايگزيني دكتر رضايي مورد بررسي قرار داديم و در نهايت سه نفر را معرفي كرديم ». ظاهراً آقاي خليلي جزو اين سه نفر بوده است.
امروز و براي اين نوشتار و اين رويداد نيست كه مي گويم بلكه بارها و بارها نوشته ام كه دانشگاه آزاد براي اهر موتور محركه اي شد و اين شهر را از پسرفت خسارت بار نجات داد. در واقع هيچ پروژه اي در تاريخ اهر در حد دانشگاه آزاد اسلامي براي اين شهر مؤثر نبوده است. حضور هزاران دانشجوي غيربومي تحول چشمگيري به ويژه در اقتصاد ضعيف شده ي اين شهر ايجاد كرد. هرچند مسئولان شهرستان ضعيف تر از آن بودند و هستند كه برنامه ريزي كارشناسانه اي براي بهره گيري حداكثري از ظرفيت اين دانشگاه در رشد و توسعه ي اهر داشته باشند. هنوز هم هزاران دانشجوي اين دانشگاه به جاي سكونت در اهر به اقامت در تبريز روي آورده اند و هر روز به اهر كه نه به مجتمع دانشگاه آزاد كه حالا مي توان كم كم آن را شهرك دانشگاهي نام نهاد، آمد و شد مي كنند.
رشد دانشگاه آزاد در هفت سال مديريت دكتر رضايي نيازي به صغري و كبري چيدن ندارد و آفتابي است كه بر وجود آفتاب دلالت دارد و لذا كف انتظارات شهروندان از مسئولان شهرستان و به ويژه نماينده اهر و هريس در خصوص دانشگاه آزاد اين است كه اجازه ندهند اين دانشگاه از وضعي كه دارد پايين بيايد.
من هيچ آشنايي با آقاي خليلي ندارم و حتي يك بار هم او را نديده ام و اولين بار تصويرش را در خبر معارفه ي او ديدم لذا فعلاً هيچ قضاوتي نمي توانم در مورد هنر مديريت او داشته باشم. او قبلاً رئيس هيچ واحد دانشگاهي نبوده است و تنها مسئوليتش آن طور كه در سايت دانشگاه آزاد اسلامي اهر و در معرفي رئيس اين واحد آمده است؛ « مدير گروه كارشناسي ارشد سم شناسي و نظارت بر امور دارويي دانشگاه آزاد اهر » بوده است. در معرفي او هيچ اشاره اي به سن و سال آقاي خليلي نشده ولي شنيده ام متولد سال 1357 است و لذا 34 سال سن دارد. در مراسم معارفه و توديع، علي رغم دعوت توفيق حضور نداشتم، اما شنيده ام كه دبير منطقه 13 در سخنان خود اشاره كرده كه مسئولان تلاش كنند و موضوع امريه ي آقاي خليلي را ـ لابد در مديريت اين دانشگاه ـ پيگيري كرده و محقق سازند. به اين ترتيب به نظر مي آيد آقاي خليلي سربازي هم نرفته اند.البته اگر من اشتباه نشنيده باشم.
چه بسا آقاي خليلي با مديريت خوب خود و با ارتقاي جايگاه دانشگاه آزاد اسلامي اهر، افزايش تعداد رشته ها و دانشجويان توجه همه را ـ به جز افرادي كه در هر حال دنبال نان خود هستند ـ به خود جلب كند كه در اين صورت همه بايد خوشحال باشيم و از او حمايت كنيم.
با وجود اين كه نبايد از همين ابتداي امر آيه ي يأس خواند، اما طرح پرسش و نظر و فرضيه در هيچ حالي بعيد نيست. آقاي فلاح گفته اند 20 نفر را بررسي كرديم كه ما اسامي اين 20 نفر را و حتي آن 3 نامزد نهايي را بجز آقاي خليلي نمي دانيم. شنيده ام آقاي خليلي در جريان معرفي او براي مراجع بالا عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي اهر نبوده و طول كشيدن اخذ امضا از بالا ناشي از همين عامل بوده است. تا اينجاي كار فرضيه ي ما مي گويد 19 نفر از آن 20 نفر و البته افرادي خارج از اين 20 نفر شرايط شان در حد شرايط آقاي خليلي نبوده است.
فرضيه ديگر مي گويد نماينده اهر و هريس و چه بسا نماينده و نمايندگاني ديگر ـ خارج از حوزه انتخابيه اهر و هريس ـ بر انتخاب او اصرار داشته اند و به همين دليل در كسب رضايت و اخذ امضاي رياست كل دانشگاه تلاش داشته اند. در همين فرضيه البته آقاي رضايي هم به چشم مي آيد و انگار كه ايشان نيز بر همين گزينه نظر مثبت و به حد نيم نگاهي عنايت هم داشته است.
فرضيه بعدي ما نشان مي دهد كه مديريت دانشگاه آزاد اسلامي تبريز بر واحد اهر سايه خواهد افكند و واحد اهر آن مديريت مستقل و يكپارچه را به طور كامل نخواهد داشت. اگر چنين شود انگار واحد اهر مي شود شعبه واحد تبريز كه اين، با توجه به بحث هايي كه در موضوع تمركز واحدهاي دانشگاهي مطرح است، بيشتر جلب توجه مي كند.
در صورت تأييد فرضيات مطروحه احتمالاً كساني سه دانگ از اعمال قدرت و مديريت واحد اهر را در خارج از اين واحد نزد خود نگه مي دارند كه چنين اگر باشد ما با مشكل مواجه مي شويم. اگر هم دانشگاه آزاد ضعيف شود و اهر از اين حيث آسيب ببيند، مسببين بايد شناسايي و رسوا شوند.
من هنوز نمي دانم اين فرضيات در گذر زمان تأييد مي شوند و يا تأييد نمي شوند و همچون همه منتظر مي مانم و بنا را بر اين مي گذارم كه آقاي خليلي جايگزين شايسته و مناسبي براي رئيس سابق واحد اهر است و با هر قدم خوب و سازنده اش در حمايت از او ببيشتر راغب مي شويم همان طور كه به عنوان يك شهروند اهري در حمايت از آقاي رضايي ـ بدون رضايت از كاستي ها و ضعف ها ـ كوتاهي نكرديم، از آقاي خليلي هم حمايت كرده و از دست هاي پيدا و پنهان احتمالي كه معمولاً نان برايشان از نام اهر و دانشگاه آزاد اهر مهم تر و اولي تر است و دنبال اعمال نفوذ و تصاحب منصب و مقام هستند، غافل نمي شويم.
پیشینه موضوع در یوخا
نماینده اهر و دانشگاه آزاد اسلامی اهر نظري بر اندرون دانشگاه آزاد اسلامي اهر
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.