سرعين در سبلان و موتالليق در قره داغ؛ هر دو گرمند اما اين كجا و آن كجا؟!

سه روز آخر هفته پيش ( يازده تا سيزده ارديبهشت) را من و برادر سومم خانوادگي به مهماني سرعين رفته بوديم. در مشگين شهر و اردبيل هم به ما خوش گذشت به ويژه ديدار با مجموعه شيخ صفي الدين اردبيلي كه حالا يك اثر تاريخي جهاني است.
سرعين خيلي زود رشد كرد، از نامي ناآشنا در دامنه ي سبلان به نامي آشنا در ايران و فراتر از مرزهاي آن تبديل شد. اين همه، مديون « آب گرم» در سرعين است. سرعين نمونه و مصداق روشن از به فعليت رساندن قابليت و توان طبيعي يك منطقه است. سبلان از گذشته هاي دور در دامنه هاي گسترده ي خود سفره اي از حيات گشوده و همواره براي روستاييان و عشاير آب و خاك فرستاده است. سبلان حتي در اندرونش انرژي زمين گرمايي نهفته دارد و چند سالي است كه در مشگين شهر دست در دل زمين برده اند و مي خواهند از آن نيز بهره اي گيرند.
سرعين روز به روز بزرگ تر مي شود و اكنون چهره يك شهر كاملاً توريستي به خود گرفته است و روز به روز بر تعداد هتل ها و اقامتگاه ها افزوده مي شود. چنين است كه بهره گيري از استعداد و توان محيطي موجود ما را از معدن كاوي و كارخانه هاي دود زا و آلوده كننده ي طبيعت بي نياز مي كند. تنها و تنها چشمه هاي آبگرم در سرعين مشغول اشتغالزايي در اين شهر هستند.
قصد روده درازي و شرح مفصل از سفر ندارم و مي خواهم به نكاتي چند اشاره كنم.
در سرعين و حتي اردبيل جالب اين كه به هر مغازه و غذاخوري رفتيم عكس علي دايي بود و عكس رضازاده نبود. يافتن عكس رضازاده مانند يافتن ميوه در سرعين بسيار سخت بود. صبح عسل و سرشير و روزها آش « دوغا» بيش از معدن سونگون ورزقان، براي اهالي سرعين نان در مي آورد.
بي ترديد رشد و توسعه سرعين تنها به خاطر وجود قابليت هاي طبيعي آن نيست، بلكه هنر مديريت نيز هست. چيزي كه در پيرامون آب گرم موجود در قره داغ به چشم نمي آيد. گاه به گاه به ياد آب گرم موتالليق در آبش احمد قره داغ بودم كه چگونه علي رغم ساخت مجتمع بزرگ و آبرومند گره خورده است و چگونه از استاندار و نماينده و فرماندار و رئيس سازمان ميراث فرهنگي استان هنر حل اين مشكل را تاكنون نداشته اند.
سرعين به زودي مي تواند قطب بزرگ گردشگري در جهان شود. منطقه، فضاي باز و مسطح براي گسترش و ايجاد تأسيسات متنوع گردشگري را دارد. با ملاحظات زيست محيطي لازم و تنها با ايجاد تله كابين تا سلطان ساولان بزرگ ترين كار توريستي در كشور رخ مي دهد و اين گونه است كه سبلان به تنهايي ارزش ده ها چاه نفت را البته براي هميشه دارد. حتي بحث راديو سرعين هم مطرح است، چيزي كه در قره داغ علي رغم درخواست هاي مكرر ديرين به گره خورده است. در همايش نكوداشت شهرداران اهر تا آقاي شفيعي از شهرداران سابق اهر اسم راديو ارسباران را آورد، فرماندار محترم به ارتباط صدور مجوز آن با شوراي عالي امنيت ملي اشاره كرد و آقاي شفيعي كلامش را در اين موضوع منعقد كرد. حالا معلوم نيست موضوع راديو سرعين چگونه جلو رفته است و راديو ارسباران چگونه نرفته است!
آقاي ارسلان فتحي پور نماينده كليبر و هوراند چنانچه از ارتقاي سطح مديريتي بخش هاي حوزه انتخابيه خود فراغت يافت، بهتر است به فكر كارهاي بزرگ و توسعه پايدار در منطقه باشد. سال قبل، از كلنگ زني بزرگراه اهر ـ كليبر در تيرماه خبر داده بود كه خبري نشد. تله كابين كليبر قرار بود تا آخر سال 90 به بهره برداري برسد كه خبري نيست و....
علي رغم اذعان به برخي كارهاي خوب انجام شده، آقاي فتحي پور اگر از رياست كميسيون اقتصاد و تحصيل و بحث كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري فراغت يافت، بهتر است به فكر انجام كارهاي اساسي و مهم در حوزه انتخابيه بزرگش نيز باشد و همچنين ساير نمايندگان منطقه قره داغ.
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.