رو راست با نماینده
هرکه فهمید، مسئول است
خدمت نماینده محترم شهرستان اهر و هریس سلام گرم و صمیمانه دارم. اگر احوالات تنها مطبوعه ی منطقه را جویا هستيد، الحمدالله سلامتی برقرار است و جای هیچ گونه نگرانی نیست و نگرانی ما فقط « دوری » شماست!
گفتی « اظهار نظر آزادانه در جامعه از شاخص های توسعه است.» و تأکید کردی « باید فرصت انتقاد به مردم داده شود.» و گفتی « جلوی اظهار نظر را گرفتن، عین اختناق است.» و نیز گفتی «اگر رسانه ها نتوانند رفتار و عملکرد مسئولان را مورد نقد قرار دهند، جامعه در مسیر پیشرفت قرار نمی گیرد.» و با این گفته ها شاخصه ی شاخص جامعه ی مدنی را نشانه کرده اید و سراغ ریشه ی درماندگی ها رفته اید و شنیدن این ها از زبان شما، بسی مسرت آور و یأس سوز است.
آقای ریحانی، در معدل سخنان شما، « آزادی بیان و نقد » و « توزیع عادلانه ثروت در کشور » نکات بارزی هستند که همواره بر آن ها تأکید کرده اید و به نیکی دریافته اید که بدون نقد عملکرد مسئولان، طی طریق در طریق رشد و توسعه ممکن نیست. شما به بیماری « روزمرگی » در مدیریت محلی اشاره کرده و گفتید : « با فکر منجمد نمی توان مدیریت کرد» و خواستار « بهره مندی از افکار و ایده های صاحب نظران، کارشناسان و عموم مردم » شدید و این بسی موجب امیدواری و بسیار موجد خوشوقتی است و اما چگونه؟ برنامه ی شما در این مهم چیست؟
آقای ریحانی، درصد بالای عمر کرسی منطقه در مجلس در اختیار افرادی قرار گرفته است که « فرهنگی » بوده اند و اما از حوزه ی فرهنگ غفلت کرده اند. در این حوزه « مقام اول » در سطح استان با ما بوده است، اما در پتانسیل و نه در واقعیت! خبر برگزاری دومین همایش توسعه ارسباران ـ به ریاست شما ـ نوید بخش بود و اما غیبت بخش « فرهنگ » در جمع کمیته ششگانه ( صنعت، معدن،کشاورزی،گردشگری، حمل و نقل و ارتباطات و عمران شهری و روستایی ) غفلت همگانی ما از این حوزه ی مظلوم و مغفول را مهر تأیید زد! حوزه ای که به تعبیر مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، اهر حرف اول را در سطح استان دارد.
آقای ریحانی، بدون رسانه های مستقل و منتقد و حرفه ای، مدیریت شفاف و سالمی را نباید انتظار داشت. باور بفرمائید که اغلب مسئولان محلی ما مطبوعات را رکنی در کنار ارکان دموکراسی نمی دانند و فعالیت نشریات متعدد و متنوع را نیاز جامعه نمی شناسند. فرماندار اهر ـ که شخصیت او مورد احترام نگارنده است ـ در انواع برنامه ها و جلسات از اجرای طرح های عمرانی سخن گفته است و آیا بوده است که بگوید تعداد برنامه های فرهنگی چه قدر افزایش یافته است و آیا در ارائه ی گزارش به وضعیت مطبوعات و رسانه های فعال در منطقه پرداخته است و آیا نامه ای هم در ضرورت اخذ امتیاز چند نشریه برای منطقه نگاشته است و آیا نرخ مطالعه و میزان فروش کتاب و جریده در شهرستان مورد بحث بوده است؟ و به راستی چرا علی رغم سی سال « نهضت » سواد آموزی، مقام اول نرخ بی سوادی گریبانگیر هوراند است؟ و چرا تنها سینمای اهر تعطیل است؟ و چرا گردشگری منطقه حتی یک کارمند هم ندارد؟ و چرا آثار ملی مشگین شهر 20 برابر اهر است؟ چرا این شهر از جشنواره های فرهنگی محروم است؟ چرا قره داغ که خاستگاه « عاشیق » هاست، چون شهر بناب جشنواره سالانه عاشیق ها ندارد؟ و ...
آقای ریحانی، محتوای صحبت 10 دقیقه ای نگارنده در سومین جلسه مقدماتی همایش توسعه ارسباران حتماً به گوش شما رسیده است و نیز برافروختن یکی دو مسئول ارشد منطقه! که تحمل شنیدن نظر ـ مخالف خود ـ را حتی برای چند دقیقه نداشتند. ( صحبتی که مصداق « اود توکوب قور ایاخلایرسان » شده است! و هنوز آن را روی ترش برخی از مسئولان بازخورد می دهد) در جلسه اخیر شورای شهرستان اهر حضور داشتید و با چشم خویش دیدید که اغلب مسئولان تحمل شنیدن نظر مخالف خود را ندارند و چه راحت ـ بر خلاف اصول اولیه گفتگو ـ سخنان هم را قطع می کردند و اجازه ی سخن به یکدیگر نمی دادند. همان کس که آن جا می گفت نباید حرف هم را قطع کنیم، در جلسه همایش، حرف نگارنده را قطع می کرد! و خود واقف شده اید که چه ها در پی این مقال، سروده اند! « سوء مدیریت » و « توزیع ناعادلانه ثروت » اساس سخنان نگارنده در اشاره به علل عقب ماندگی منطقه بود. همان نکاتی که شما در جلسات رسمی طرح می کنید و مدیران حاضر در مقام تأیید، بیش از تعداد حروف این عبارات، سرِ خویش بالا و پایین می کنند.
آقای ریحانی، چنین کسانی از جایگاه خبرنگار و روزنامه نگار غافل اند و آن را با دستگاه ضبط صوت و میکروفون اشتباه گرفته اند و اگر بشنوند که در فلان کشور خبرنگار قدرت به چالش کشیدن و از تخت بر کشیدن حتی رئیس جمهور را هم دارد،بی شک نام « برانداز » بر او می نهند.
آقای ریحانی، شما نماینده مردم هستید و مسئولان اجرایی هم به نوعی کارگزاران برگزیده ی مردم هستند و در این میان مطبوعات بهترین نماینده مردم هستند. چون حق نظارت بر عملکرد همه ی شما را دارند و این مهم را باز مردم بر آن ها واگذار کرده است.
آقای ریحانی، شما از خوب جایی شروع کرده اید و اما تغییر رویکرد موقتی مدیران در گفتمان نقد را به راحتی قبول نکنید و آن ها را تا پذیرش عملی این مهم تعقیب کنید و نیز پیرو گفتمان « نوکر » ی نباشید و بر خِرد مردم احترام بگذارید. چرا که مردم نوکر نمی خواهند، کارگزار درستکار می خواهند. شما باید سعی کنید، انتقاد به عنوان یک « ارزش » و « نعمت اجتماعی » از سوی همه پذیرفته شود. منتقد احساس امنیت کند و گرفتار خودسانسوری نگردد. افراد متملق و مجیزگوی و « مداح اهل سیاست » عرصه را برای منتقدین دلسوز تنگ نکنند. امروز « نقد » از نان شب برای جامعه ی ما واجب تر است. ضرورتی که با « تخریب » همسانش می پندارند. امروز « اختلاف » نظر و اما نه « تفرقه » برای ما ضرورت دارد. اگر در مجلسی دیدیم کسی را که مخالف نظر ما حرف می زند، او را چون گوهر بداریم و ارجش نهیم. چراکه اگر همه عین هم فکر می کنیم، چه نیازی است به این همه از « ما » که هم فکریم و خداوند ما را متفاوت آفریده است. همان طور که خود اذعان دارید، مخالفان خویش را دریابید و بدانید که شما به مخالفان خود بیش از موافقان خویش احتیاج دارید. اگر در جلسه ای مسئولی فریاد کرد ( چونان جلسه شورای شهرستان ) اجازه دهیم که کلامش منعقد شود و عضلات صورت ما نباید منقبض گردد. باید شادمان باشیم و از برآمدن چنین انرژی هایی در جامعه خوشحال شویم. نیروی انسانی متفکر و خلاق ما از معادن مس و طلای ما با ارزش ترند.همان طور که خود در آن جلسه با اشاره به آقای « آل یاسین » گفتید که این ها میراث فرهنگی ما هستند و چه نیک البته اشاره کردید که « من نماینده همه هستم. چه آن ها که به من رأی داده اند و چه آن ها که به من رأی نداده اند و چه آن ها که اصلاً در انتخابات شرکت نکرده اند.» و چه نیک تر گفتی که « در مصالح جمعی باید اختلافات شخصی را کنار بگذاریم.»
آقای ریحانی اگر این گفتار تند است، این تندی از آتش درون است و تبلور احساس مسئولیت که اگرچه نگارنده مسئول نیست. یعنی فرنشین و مدیر نیست، اما معتقد است که هرکه فهمید مسئول است و شما باید در ترویج این فرهنگ بکوشید و رئیس دادگستری اهر جناب مونس خواه چه نیک گفت که« در جامعه ی اسلامی فرد غیرمسئول وجود ندارد.»
نماینده محترم اهر و هریس، اگر سراغ سرمایه داران و صاحبان صنعت می روید و از مشکلشان می پرسید، جایگاه و اهمیت مطبوعات محلی را کم از سرمایه دار و کارخانه دار ندانید و قبول کنید که توسعه امری جامع است و به رشد یکسویه اطلاق نمی شود. سعی کنید و هزار بار سعی کنید تا فضای آزادانه ی نقد در جامعه ما ایجاد شود و انتقاد به عنوان یک ارزش در فرهنگ ما ریشه دواند. آن ها که ادعای نزدیکی بیش تر به مولای متقیان را دارند، از مرام علی، آن گاه که گفت« خوارج تا زمانی که سلاح برنداشته اند، آزادند »، غافل اند. آن ها اسلام را آن سان که فهمیده اند، می خواهند و آن سان که می خواهند، می جویند. نه آن سان که هست. نیز غافل اند از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که گفت: « هیچکس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.»
آقای ریحانی،در کشورمرسوم شده است که گاه نماینده مجلس و انصار او گرد هم می آیند و به توزیع مناصب دولتی ـ چونان غنائم جنگی ـ می پردازند. آیا این بی احترامی به دولت وحتی ملت نیست؟ آیا مایه ی تأسف نیست که گروهی بدون اطلاع دولت رأساً در فکر تغییر مدیران محلی باشند. چه اگر این ـ درست و یا نادرست ـ معمول شده است، آیا نباید در جستجوی مدیران توانمند باشند و دایره ی جستجو را وسیع تر از متراژ ستاد انتخاباتی شان بگیرند؟ متأسفانه در غیاب احزاب شناسنامه دار و ریشه دار و برنامه دار، خرده حزب ها و تشکل گونه ها رشد کرده اند و چون تلاششان ثمر داد، چون بختک نماینده را در بر می گیرند و نمایندگی گروهی شکل می گیرد. چون خرده حزب ( محلی ) که حالا تمامی مناصب دولتی در حوزه انتخابیه را از آن گروه خویش می پندارند و می خواهند! این عین نقض استقلال قواست که با دموکراسی هم خوانی ندارد. هر چند اما قانون اساسی رسالت خطیر « نظارت بر عملکرد دولت » را برای نمایندگان تعریف کرده است و آن ها می توانند ایرادها را تذکر دهند و از وزرا و حتی رئیس جمهور سؤال بپرسند و آن ها را استیضاح کنند.آقای ریحانی، همانطور که شما مصونیت پارلمانی دارید و در سطح وسیع نقد می کنید و آزادانه حرف می زنید. کمک کنید ما هم از مصونیت مردمی خود استفاده کنیم و آزادانه شما را و عملکرد شما را نقد کنیم که نیتی جز توفیق شما و در واقع توفیق مردم نداریم و نقد در درجه ی اول، تغییر رفتار مخاطب خود را هدف نگرفته است. نقد تلاشی است برای اظهار وجود افکار و سلایق مختلف و متفاوت در جامعه. نقد تلاشی است برای شکل دهی فضای شفاف که سره از ناسره تمیز داده شوند.
شما و دفتر ارتباطات مردمی شما، نیازمند تعامل و ارتباط وسیع با مردم و مسئولان در سطوح مختلف می باشید. شما نیازمند ارتباط اداری قوی با نهادها و مراکز متعدد در سطح شهرستان و استان و کشور هستید و این در صورت به خدمت گرفتن رئیس دفتر واجد شرایط میسر است. کسی که هنر و تخصص روابط عمومی مناسب و توان استفاده از ابزار ارتباطی نوین و ارتباط اداری و کارشناسانه با مؤسسات و نهادهای مختلف را با توان رایزنی بالا داشته باشد.
آقای ریحانی، شما به تشکیل و فعالیت یک تیم کارشناسی قوی به عنوان مشاور و تلاش آن ها به عنوان بازوی علمی و پژوهشی نماینده و در واقع ایجاد یک اتاق فکر برای منطقه علاقه مند هستید. پس در تحقق آن درنگ نکنید و در حوزه های مختلف برای خویش مشاوران قوی بجویید و پیوند دهنده ی مدیران با نبخگان و اندیشمندان باشید.
آقای ریحانی حضور شما در تهران و رایزنی با وزرا و مسئولان ارشد دولتی،جهت احیای آن چه شما « توزیع عادلانه امکانات کشور » می نامید، ضرورتی انکارناپذیر است و اما حضور شما در مجالس ترحیم شهروندان منطقه، حتی برای صاحبان عزا هم توجیه ندارد. چرا که شما برای هر مجلس ترحیم حداقل 10 دقیقه وقت می گذارید و این 10 دقیقه ( اگر نگوییم متعلق به 70 میلیون ایرانی ) متعلق به 230 هزار شهروند اهر و هریس است و مسلماً قادر نخواهید بود برای هر کدام، 10 دقیقه وقت اختصاص دهید. چراکه علی رغم طی 4 سال نمایندگی، 300 هزار دقیقه کم می آورید! که این را پیش تر از شما نیز بسیار کرده اند!
گفتید « وقتی جوانی به خاطر شغل به پای مسئول می افتد و تضرع می کند، این از بی لیافتی ماست.» و حال آیا همراهی ما با جوانان در تضرع و مویه،ضرورتی دارد؟ در به در، در پی خانه فقرا گشتن و تبسم نرم داشتن و پاکتی و روغنی و برنجی دادن، تا کی؟ تا چند دوره ی مجلس، دغدغه اول نماینده ما « اشتغال جوانان » و « معیشت » خواهد بود؟ و به راستی اگر روزی مشکل اشتغال و معیشت در جامعه ی ما به طور کامل برچیده شد، دیگر نیازی به نماینده و دولت نخواهیم داشت؟!
آن چه گفته آمد، تنها گوشه ای از دغدغه های نگارنده بود و این تنها بهانه ای بود برای گشودن درد دل که گفتمان منتخب شما، این قلم را برای چنین نوشتن و چنان ننوشتن ترغیب کرد و اگر اساعه ادب شد و جسارتی حادث گشت، یقین است که شما می بخشایید.
بدرود.
* چاپ شده در دوهفته نامه گویا
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.