نظری بر پروژه بزرگراه اهر ـ تبریز و یک حاشیه
طی سال ها پیگیری رویدادها و کار خبری؛ برای حوادث مربوط به محور اهر - تبریز بسیار کار کرده ام. از آیین کلنگ زنی در محل اشدلق ( شهریور 87) که حضور داشتم تا به امروز. آقای دینی ( نماینده اهر و هریس در مجلس هفتم) این پروژه را تا کلنگ زنی مهیا ساخت و آقای مسعودی ریحان ( نماینده اهر و هریس در مجلس هشتم) کلنگ آغاز آن را بر زمین زد. آن روز مدیرکل راه و شهرسازی یک اهری بود( سغندلی) که پس از آن راهی استان دیگر بود و جای او را یک اهری دیگر ( علیزاده) گرفت.
از شهریور ماه 87 تا شهریور 92 به مدت پنج سال عمر این پروژه در دولتین احمدی نژاد گذشت. در سال 91 و سال آخر دولت او بزرگراه اهر - تبریز را هم به فهرست پروژه های مهر ماندگار بردند( تا در این دولت به پایان برسد). چون هزاران پروژه را آغاز کرده و یا وعده داده بودند و قادر به ادامه و اتمام آن نبودند( مثل ورزشگاه اهر در جوار اداره امور عشایر واقع در محور مشکین شهر که هنوز هم از حد پی فراتر نرفته است).
دولت احمدی نژاد به اتمام رسید اما بزرگراه 90 کیلومتری اهر - تبریز به جایی نرسید و مجبور شدند 12 کیلومتر از فاز اول و 8 کیلومتر از فاز سوم را افتتاح کنند. در این مدت سکاندار استانداری آذربایجان شرقی و نماینده عالی احمدی نژاد در استان احمد علیرضابیگی بود.
بزرگراه اهر - تبریز هرگز در اولویت اصلی این مقامات در استان نشد و این همه طول کشید. در حالی که بنا به اظهار مسئولان و نمایندگان اهر و هریس در مجلس سالانه بیش 100 نفر در این محور جان خود را از دست می دهند.
نمایندگان اهر و هریس در مجالس هشتم و نهم به کرات و با ادبیات لازم هشدار و تذکر دادند که البته آنچه به جایی نرسید فریاد بود. مدیرکل راه هم که اهری بود...
وضعیت دولت روحانی پس از احمدی نژاد را همگان کم و بیش می دانند و وضعیت اقتصادی کشور را. اما این نیز دلیل نمی شد که بزرگراه اهر - تبریز به صورت اضطراری در اولویت اول استانداری آذربایجان شرقی قرار نگیرد. سال اول این دولت مثل قبل گذشت اما در سال دوم آن بود که اهمیت موضوع برای دولت آشکار شد ( سال گذشته در چنین ایامی بود که روحانی در سفر استانی خود به آذربایجان شرقی و در اعلام پروژه های مهم استان ابتدا از بزرگراه اهر - تبریز نام برد و از اختصاص 90 میلیارد تومان برای آن خبر داد) و اکنون روند احداث آن را شاهد هستیم و قول داده اند امسال به اتمام برسانند.
ما نیاز به دولت متعهد و کاربلد داریم که برای توسعه متوازن و عادلانه کشور تمایل و برنامه و همت داشته باشد. باور کنید بخشی از توجه ضروری دولت به این پروژه صدای مستقلی بود که به ویژه پس از تصادفات جانخراش در زمستان سال 93 از اهر به پایتخت رسید( تصادفی که در آن پنج مسافر در آتش سوختند و تصادفی که پنج معلم در آن جان باختند).
پروژه بزرگراه اهر - تبریز مصداقی روشن از کارکرد و عملکرد دولتین احمدی نژاد در کشور است؛ آن هم با درآمدهای بالای نفتی.
در چنین اوضاع و احوالی مردم اهر و هریس سالانه حدود 100 میلیارد تومان یارانه گرفتند و می گیرند. یارانه گرفتیم اما در مقابل تورم تا 40 درصد بالا رفت و رشد اقتصادی کشور به زیر صفر سقوط کرد. قرار بود فقر ریشه کن شود اما حالا دوباره به نام فقرا و مستضعفین تریبون علم می کنند! به راستی فقر کی باید ریشه کن شود و کشور؛ فقیر و مستضعف نداشته باشد تا همه حال شان خوب باشد. خانه خوب و غذای کامل. ماشین خوب و لباس خوب.
به هر حال که زندگی فقط چهاردیواری داشتن و یک لامپ روشن و یک یخچال و پلوی تخم مرغ و سیب زمینی در سفره داشتن نیست. زندگی؛ استانداردها و سرانه های مشخصی دارد. آمد و شد ایمن هم از حقوق زندگی است.
اقتصاد کشور باید در ریل دانش به حرکت درآید. اقتصاد علم است. توزیع فقر نیست...دولت باید دولت دانش بنیان باشد. اگر ژاپن فقر ندارد و آن همه رفاه برای مردمش فراهم است کاری ندارد دریابیم؛ بدون حتی یک هزارم منابع طبیعی ما چگونه چنین شده است؟
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.