لهجه تبریز نمی تواند معیار آموزش زبان ترکی باشد
پیرو اعلام جذب دانشجو در رشته زبان و ادبیات ترکی، مدیر گروه این رشته در دانشگاه تبریز، گفت؛ " دروس این رشته به طور عمده منابع ایرانی و منابعی که با ادبیات آذربایجان مرتبط باشد خواهد بود و ارائه دروس بر اساس مکتب و لهجه تبریز خواهد بود".
دایر شدن این رشته البته که امری مبارک است اما برای آموزش آن ابتدا باید زبان معیار تعریف شود.
زبان ترکی در آذربایجان ایران لهجه های متعددی دارد و نمی توان یکی از آنها را مبنا و محور آموزش قرار داد و اگر چاره ای نباشد، لهجه مورد توجه و استفاده باید بیشترین پوشش جغرافیایی را در ایران داشته باشد. ضمن این که زبان ترکی هم مبنا و پایه تاریخی و مکتوب دارد و در آموزش نمی توان صورت محاوره ای آن را مد نظر قرار داد.
در زبان فارسی هم نمی شود که مثلا لهجه اصفهان را مبنای آموزش قرار داد. همین طور انتخاب لهجه تبریز برای آموزش زبان و ادبیات ترکی کار نادرستی است. می شود مثل شبکه تلویزیونی سهند.
اگر قرار است به لهجه توجه شود لهجه تبریز در انتهای لیست قرار می گیرد و از قضا لهجه قره داغ مناسب ترین است. البته همه لهجه هایی که اصالت طبیعی و تاریخی و فرهنگی دارند؛ دارای اعتبار و ارزش هستند.
اشعار ترکی استاد شهریار که در تبریز هم می زیست، چه اندازه لهجه تبریز را دارد؟ عاشیق ها که حاملان ادبیات شفاهی آذربایجان هستند، چه اندازه به لهجه تبریز می خوانند؟
در این خصوص البته صاحب نظران بسیارند.
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.