مکتب قره داغ جدا از مکتب تبریز است
یک آیین و مراسم خاص مثلاً آغاز برداشت محصول در یک روستا از آن روی به عنوان میراث معنوی به ثبت ملی می رسند که دارای ریشه تاریخی، اصالت و ارزش های فرهنگی هستند. حال محیطی با تعریف جغرافیایی و مرزهای فرهنگی مشخص دارای مواریث متعدد و متنوع فرهنگی و معنوی می تواند به خاطر وحدت نسبی عناصر و تجانس پدیده ها منطقه ای ویژه و ناحیه ای خاص باشد و کلیت آن تبدیل به میراث ارزشمند گردد. حتی یک شهر با فرهنگ سازی در گذر زمان صاحب سبک و الگوی خاص و منحصر به فرد در عناصر مختلف فرهنگ می شود. یعنی صاحب پارادایم و گفتمان ویژه فرهنگی می گردد. این همه با عنوان « مکتب» مطرح می شود. برای مثال وقتی از مکتب معماری اصفهان صحبت می کنیم، اهل فن و نظر تعریف و توضیح روشنی از آن دارند و عامه نیز این معنا را متوجه هستند. وقتی شهر و منطقه ای را با ویژگی های برجسته فرهنگی مشخص و متمایز می شناسیم، در واقع آن شهر دارای مکتب خاص می باشد.
در ناحیه آذربایجان برای نمونه و به طور مشخص می توانیم از « مکتب اردبیل» و « مکتب تبریز» سخن بگوییم. در میان این دو؛ « مکتب قره داغ» را داریم. با اندکی دقت تفاوت ها و تمایزها و برجستگی های عناصر شاخص فرهنگی در این مکاتب به چشم می آیند. قره داغ که با نام سیاسی « ارسباران» نیز شناخته می شود، دارای عناصر و رشته های فرهنگی و هنری با ویژگی ها و تجانس منحصر به فرد است و مکتب مستقلی به حساب می آید.
متأسفانه تعریف و تمرکز فعالیت ها و توجهات فرهنگی در قالب تقسیمات سیاسی استانی و سیاست نانوشته تمرکزگرایی در ابعاد مختلف باعث غفلت خسارت بار و نابودی تدریجی محیط ها و مکتب های فرهنگی می شود.
در شماره 272 همین نشریه و در نوشتاری با عنوان « غفلت از مکتب فرهنگی ارسباران(قره داغ) در سند تدبیر توسعه آذربایجان شرقی» به این موضوع مشخصاً اشاره شد. در هسته فرهنگی و اجتماعی آن سند و در محور « توسعه و ترویج فرهنگ، هنر و آداب و رسوم بومی»؛ « احیا و توسعه مکاتب مختلف هنری تبریز» با تعریف اعتبار قابل توجه، از فعالیت های عمده مطرح شده است.
دستگاه های مختلف فرهنگی ( ادارات کل و ادارات شهرستانی) در طول سال برنامه ها و آیین ها و جشنواره ها و همایش های متعددی در شهر تبریز برگزار می کنند اما برگزاری یکی از آنها در شهرستان هایی مثل اهر با کش و قوس و اما و اگر و مشکلات و محدودیت بسیار همراه است.
بحث تبریز 2018 با تمام مزایا و اعتباری که برای همه شهروندان استان آذربایجان شرقی ( و البته برای کشور) دارد، می تواند تمرکز فعالیت های فرهنگی و میراث فرهنگی در تبریز را در دراز مدت تشدید کند.
در پیوند با همین موضوع مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی آذربایجان شرقی از برگزاری سمینار « مکتب تبریز» خبر داد. مرتضی آبدار که با جمعی از خبرنگاران سخن می گفت، اظهار کرد: « ما کمیته فستیوال ها و جشنواره ها را فعال کرده ایم. یکی از مهم ترین کارهای ما فعال کردن کمیته «مکتب تبریز» است. در این بخش مبحث های تاریخی و علمی این مکتب در بخش های معماری، عکس، نقاشی، خطاطی، نگارگری، موسیقی، تیاتر و ... مورد کنکاش و بررسی قرار خواهد گرفت. برای مکتب تبریز یک سمینار ملی در نظر گرفته ایم که به زودی اجرایی خواهد شد و در کل تلاش می کنیم تبریز را به شهر سیمنارها، نشست های علمی، جشنواره ها و فستیوال ها تبدیل کنیم».
این توجه گسترده یکی از ادارات کل استان ( که متعلق به همه مناطق و شهرستان های استان است) به مرکز استان و نگاهی به حجم فعالیت ها در حوزه فرهنگ و هنر این شهر و اعتبارات پروژه های عمرانی در این حوزه و همچنین سوت و کور حاکم در نقاط دیگر ( که بحث این نوشتار معطوف به قره داغ است) غیبت توازن و تعادل در رویکردها و برنامه های فرهنگی را متوجه می شویم.
گويا، شماره 274، 6 مرداد 1395
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.