ديروز كه در ماشين راديو باز بود جناب آقاي استاندار گفتگو داشت و ضمن گفتگو، گفت « در مناطق زلزله زده مشكل چادر نداريم». اين سخن او ناراحتم كرد. من كه شب و روزها در شهر اهر و روستاهاي آن و حتي هريس گشته ام، نياز به چادر را احساس كرده ام. هر كس شبي را در خيابان ها و معابر و پارك ها و به ويژه مناطق حاشيه گشتي بزند، نياز زلزله زدگان به چادر را احساس مي كند. چادر را ابتدا به روستاها مي دادند كه آن هم به تعداد كافي نبود. به شهر هم دو روز است كه چادر مي دهند و اين هم نه تنها كافي نيست،‌بلكه نحوه ي ارائه نيز جاي بحث دارد. در شهر چادر را در محل هاي تعيين شده علم مي كنند و كارت ملي مي خواهند. با وجود اين هستند چادرهاي متعددي كه در خيابان ها و محلات به صورت منفرد به چشم مي خورند. شهر يكصد هزار نفري اهر انگار فراموش شده، مردم از ترس زلزله نمي توانند به خانه بروند. همه بيرون هستند. ديشب هم كه زلزله اي به بزرگي 4.6 ريشتر منطقه را لرزاند. در محلات قديمي و بافت فرسوده خانواده هاي فقيري هستند كه در خانه ها و يا كوچه هاي باريك نا امن هستند. ديروز خانواده اي را در خيابان قدس مقابل مسجد جامع و در خانه اي داخل يك كوچه طول و تنگ ديدم. اگر كوچه فروبريزد نمي توانند خارج شوند. به يكي دو مسئول هم گفتم. گفتم هرچه زودتر چنين خانواده ها و افرادي را از بافت قديمي و فرسوده خارج كنيد. اول زلزله كه مي گفتيم نياز به كمك ديگران نيست خودمان از پس مشكل برمي آييم. خُب حالا از كشورهايي كه مي خواهند كمك كنند، بخواهيم چادر فرستند. اگر كل خانواده هاي زلزله زده را 30 هزار فرض كنيم. تأمين 30 هزار چادر سخت نيست. 30 چادر از نوع هلال احمر با قيمت 200 هزار تومان مي شود 6 ميليارد تومان و اگر چادر كوچك خانوادگي بدهند مي شوند 3 ميليارد تومان.