حالا قره داغ همدرد بم است
امروز پنجم دی ماه سالروز زلزله بم است. این روز در تقویم رسمی کشورمان « روز ایمنی در برابر زلزله و بلایای طبیعی» نام دارد. سال گذشته در چنین روزی به خاطر شرکت در «دومین همایش پژوهش فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایران» در تهران بودم و در پنل وِیژه زلزله ارسباران سخنرانی داشتم. آنجا با بزرگوارانی که در موضوع زلزله بم فعال بوده و تحقیقاتی داشته اند، آشنا شدم. وقتی صحبت از عمق فاجعه در بم می کردند، من تازه در می یافتم که پیامدهای زلزله چه قدر می تواند به درازا بکشد. مهم ترین ره آورد من از این همایش و دیدار با اساتید فعال در موضوع زلزله این بود که این حادثه بیش از آن که رویدادی طبیعی باشد، پدیده ای فرهنگی و اجتماعی است؛ چه در پیش گیری و چه در اثرات و پیامدها.

فردای آن روز در بازارچه نیکوکاری ویژه زلزله ارسباران که در محله اکباتان و به همت جمعی از نیکوکاران و فعالان اجتماعی در موضوع زلزله همانند آقای ایرانمنش ترتیب یافته بود، حضور داشتم. در آن بازارچه شور و شوق نوع دوستی و عشق به هم نوعان و هم وطنان موج می زد. آن بازارچه از نگاه من می تواند نهادی باشد و کارش مستمر گردد.
کاش می شد و بشود در چنین روزی فعالان اجتماعی موضوع زلزله گرد هم آیند و تبادل تجربه و اندیشه نمایند.
حالا بم. غم بم تمام نشده است. ده سال از زلزله پنجم دی ماه در بم می گذرد و جالب این که نماینده بم در مجلس دیروز گفت؛ « هنوز در خیلی از قسمت های شهر بم آثار زلزله و ویرانی وجود دارد».
مهم این است که به موضوع حوادث طبیعی و مخاطرات و بلایا به طور ریشه ای توجه کنیم. هیچ گاه با زمین و طبیعت بی قانونی نکنیم. حالا بم و قره داغ هم دردند و درد هم را می فهمند. آیا از زلزله بم و قره داغ تجربه اندوزی و درس آموزی شده است؟! گمان نمی کنم.
راستی هنوز لرزه های قره داغ تمام نشده است و قوشاداغ در میانه ی این منطقه همچنان می لرزد. چند روز پیش اهر 4.2 ریشتر لرزید و دیروز ورزقان 3.3 ریشتر....





در حالي كه سه ماه از زلزله ي قره داغ مي گذرد و در حالي كه آثار تاريخي عمده ي اين منطقه مانند 






آباد و....نيز سال هاي سال از آن تنهايي غريب رنج خواهند برد. حكايت « محمد» از چئراغلي و حكايت « خديجه » در باجاباج، معلوم است كه دل تاريخ مان را به درد خواهد آورد. 































بقعه ي هميشه
استوار شيخ شهاب الدين اهري كه نمادي از مكتب قره داغ به حساب مي آيد قرن ها
پابرجا ايستاده است، اگرچه پيش از زلزله ي اخير نيز ترك هايي در خود يافته بود و
اگرچه اقدامات مرمتي خوبي در سال هاي اخير در بدنه ي آن صورت گرفته بود،اما
استاندار آذربايجان شرقي و پيرو آن 
ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.