مراقب باشيم حتي يك كودك زلزله زده هم از تحصيل بازنماند
در سال هاي اخير بسياري از مدارس روستايي به خاطر آمار پايين دانش آموز منحل و مقرر شده دانش آموزان آن ها در مدارس روستاهاي نزديك درس بخوانند. البته دولت براي اياب و ذهاب آن ها خودرو تأمين مي كند. خود اين مسئله مي تواند در ترك تحصيل تعدادي از بچه ها تأثير داشته باشد چراكه برخي از والدين راضي به رفت و آمد فرزندشان به روستاي ديگر نيستند و اين عدم تمايل به ويژه در مورد دختران بيش تر صورت مي گيرد. هرچند تأمين خودرو در همه حال به خوبي انجام نشده است. روستاي چئراغلي در جنوب ورزقان مدرسه راهنمايي ندارد و در سال 86 چهار كودك دانش آموز اين روستا براي ادامه ي تحصيل مجبور بودند به روستاي شخملو بروند. زمستان آن سال معلوم شد كه خودرويي براي رفت و آمد آن ها تأمين نشده است. دو كودك از اين چهار كودك موقع برگشت با پاي پياده قرباني بهمن شدند و جان باختند.
حال زلزله ي اخير خيلي چيزها را به هم زده است و به ويژه تحصيل كودكان روستايي بايد با جديت تمام مورد پيگيري قرار گيرد. مدارس بسياري تخريب شده و ممكن است اين مسئله كودكان بسياري را از تحصيل باز بدارد. شنيده مي شود برخي از خانواده هاي روستايي به خاطر وضعيت حاضر و عدم تأمين به موقع واحد مسكوني از روستا رفته اند و اين موضوع مي تواند در كاهش آمار دانش آموزان و احياناً بازماندن تعدادي ديگر از تحصيل نقش داشته باشد. ضرورت دارد كه مسولان آموزش و پرورش سياست پيش گفته را در مناطق زلزله زده متوقف كنند و بدون توجه به آمار دانش آموزان واحد آموزشي در روستاهاي زلزله زده داير كنند.
كوچك ترين تغيير در وضعيت آموزشي مدارس روستايي ممكن است در بازماندن كودكاني از تحصيل نقش داشته باشند. عدم تأمين كانكس لازم براي داير شدن فعاليت آموزشي ممكن است مدارس راهنمايي و ابتدايي را به صورت دوشيفته درآورد و رفت و آمد دانش آموزان از روستاهاي همجوار را دچار مشكل كند.
اگرچه گفته شد كه مدارس مناطق زلزله زده در اين مخاطره روسفيد شدند اما آمار رسمي اعلام شده از تخريب تعداد بالاي مدارس حكايت دارد. براي مثال مدير آموزش و پرورش اهر و گفته است « در اين زلزله اخير به ۱۱۰ مدرسه ۳۰ الي ۱۰۰ درصد آسيب رسيده كه از اين تعداد ۱۱ مورد در شهر و ۱۸ مورد در روستا ها غيرقابل استفاده بودند».

ارسباران منطقه ای تاریخی است با وسعت بیش از 12 هزار کیلومتر مربع در شمال غرب کشور ایران که علی رغم نرخ بالای مهاجرت قریب نیم میلیون نفر در آن زندگی می کنند و با دو کشور همسایه است. ناحیه ای خاص با هویت تاریخی و تجانس فرهنگی و تعریف جغرافیایی و ساخت اجتماعی ویژه که از سال 1314 شمسی به این نام نیز نامیده شد و پیش تر قراجه داغ نام داشت. نامی که امروز نیز به شکل « قره داغ » برایش محفوظ است. همان « 18 محال » معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می شد و امروز شامل شهرستان های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرين و هریس و بخش هایی از شهرستان های جلفا، مشکین شهر، پارس آباد و گرمی می شود. این همه در هفته نامه ی « شهاب اهر » که نیم قرن پیش در اهر چاپ می شد، نمود داشت. ارسباران عمدتاً دارای توان های محیطی کشاورزی، دامداری، باغداری، معدن و گردشگری است. منطقه ای که خلاصه ی ایران زمین است و روزگاری هند کوچکش می گفتند. و شعار آذربایجان شرقی اگر این است که « آذربایجان سر ایران است.» به یقین می توان گفت « ارسباران، سر آذربایجان است.» از انجیر و انار و عسل و پنبه و سیب دارد تا مس و طلا. سومین منطقه ی جنگلی کشور را در خود دارد و تنوع گونه های گیاهی و جانوری آن بیش از قاره اروپاست. یکی از سه ایل پرجمعیت عشایر کشور در آن ییلاق و قشلاق می کنند و یکی از مناطق 20 گانه ی معدنی آن به حساب می آید. در تاریخ نقشی شایسته ایفا کرده و به ویژه در عصر قاجار اثرات ملی بر تاریخ داشته است. جای جایش پر از محوطه ها و گورستان های تاریخی و قلعه های بسیار است و کشف نشانه های 7هزار ساله ی تمدن شهرنشینی در آن، قدمت تمدن را تکانی داد. انسان های بزرگی از خاکش برخاسته اند و بر صدر نشسته اند. از شیخ شهاب الدین اهری گرفته تا ستارخان قره داغی. از علامه محمد تقی جعفری گرفته تا پرفسور محمود آخوندی و امروز در جای جای ایران و جهان حضوری شایسته و مؤثر دارند. در سویی، این منطقه همچنان مقام اول را در نرخ بی سوادی دارد، نرخ مهاجرتش نیز در صدر است و در نرخ بیکاری نیز ممتاز. تورق تاریخ نشان می دهد قراجه داغ از اوج پایین آمده و امروز فرزندانش را تکاپویی دیگر فراگرفته تا بر اوجش برسانند.